صفحه اصلی

در حال بارگیری...

«١٩٧» اگر چیز نجس استحاله شود، یعنی جنس آن به‌طوری عوض شود که به‌صورت چیز پاکی درآید، پاک می‌شود، مثل آنکه چوب نجس بسوزد و خاکستر گردد، یا سگ در نمکزار فرو رود و نمک شود؛ ولی اگر جنس آن عوض نشود، مثل آنکه گندم نجس را آرد کنند و یا آرد نجس را نان بپزند، پاک نمی‌شود.

«١٩٨» بخار و دود و شعله‌ای که از چیز نجس یا متنجس برمی‌خیزد پاک است، ولی اگر بخار به‌صورت عرق و مایع درآید، چه از نجس باشد و چه از متنجّس، نجس است؛ و نیز بنابر احتیاط واجب باید از ذرّات چربی و روغنی که از دود نجس و متنجس حاصل می‌شود و بر سطوح مجاور آن می‌نشیند اجتناب شود.

«١٩٩» کوزه گِلی و مانند آن، که از گل نجس ساخته شده نجس است. و بنابر احتیاط واجب باید از زغالی که از چوب نجس درست شده اجتناب نمایند.

«٢٠٠» چیز نجسی که معلوم نیست استحاله شده یا نه، نجس است.

«٢٠١» اگر شراب به خودی خود یا به‌واسطه آنکه چیزی مثل سرکه و نمک در آن ریخته‌اند سرکه شود، پاک می‌گردد، در صورتی که شراب با چیز نجس دیگری مخلوط نشده باشد. و این از مطهّریّت انقلاب است.

«٢٠٢» سرکه‌ای که از انگور و کشمش وخرمای نجس درست کنند نجس است. و در طهارت آن بعد از انقلاب به شراب و انقلاب شراب به سرکه، تأمل است.

«٢٠٣» اگر پوشال ریز انگور یا خرما با آنها باشد و سرکه بریزند اشکال ندارد. و نیز اگر پیش از آنکه خرما و کشمش و انگور سرکه شود خیار و بادمجان و مانند اینها در آن بریزند، بنابر اظهر اشکال ندارد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2654 | پیوند ثابت

«٢٠۴» آب انگوری که جوش آمده پیش از آنکه دو سوم آن به‌واسطه جوشیدن کم شود و یک سوم آن باقی بماند، بنابر اقوی و احوط نجس است؛ و بنابر اظهر و احوط فرقی نیست در اینکه به‌وسیله آتش جوش بیاید یا به‌وسیله دیگر، ولی همین که دو سوم آن کم شد یا مبدّل به سرکه گردید، پاک می‌شود.

«٢٠۵» اگر مثلاً در یک خوشه غوره، یک دانه یا دو دانه انگور باشد، چنانچه به آبی که از آن خوشه گرفته می‌شود، آبغوره بگویند و اثری از شیرینیِ دانه انگور در آن نباشد و بجوشد، پاک و خوردن آن حلال است.

«٢٠۶» چیزی که معلوم نیست غوره است یا انگور، اگر جوش بیاید نجس نمی‌شود. و نیز اگر شک در جوشیدن آب انگور داشته باشیم، پاک و خوردن آن حلال است. اما اگر یقین به جوشیدن آب انگور پیدا شد، باید یقین به کم شدن دو سوم آن یا سرکه شدن آن پیدا کنیم تا پاک و حلال شود.

«٢٠٧» هرگاه انگور را در میان تیزاب بگذارند که سبزه شود، در صورتی که علم به جوشیدن حاصل نشود، پاک است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2655 | پیوند ثابت

«٢٠٨» اگر خون بدن انسان یا خون حیوانی که خون جهنده دارد به بدن حیوانی که خون جهنده ندارد برود و خون آن حیوان حساب شود، پاک می‌گردد و این را انتقال گویند؛ پس خونی که زالو از انسان می‌مکد چون خون زالو به آن گفته نمی‌شود و می‌گویند خون انسان است، تا وقتی که چنین است نجس می‌باشد.

«٢٠٩» اگر کسی پشه‌ای را که به بدنش نشسته بکُشد، و نداند خونی که از پشه بیرون آمده از او مکیده یا از خود پشه می‌باشد، پاک است؛ و همچنین است اگر بداند از او مکیده، ولی جزو بدن پشه حساب شود. اما اگر فاصله بین مکیدن خون و کشتن پشه به‌قدری کم باشد که بگویند خون انسان است، یا معلوم نباشد که به آن خون پشه می‌گویند یا خون انسان، نجس می‌باشد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2656 | پیوند ثابت

«٢١٠» اگر کافر شهادتین بگوید، یعنی «أَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه و أَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه» یا معنای این دو جمله را به زبان دیگری بگوید مسلمان می‌شود، و بعد از مسلمان شدن، بدن و آب دهان و بینی و عرق او پاک است. و اگر موقع مسلمان شدن، عین نجاست به بدن او باشد، باید برطرف کند و جای آن را آب بکشد. ولی اگر پیش از مسلمان شدن، عین نجاست برطرف شده باشد، لازم نیست جای آن را آب بکشد.

«٢١١» اگر موقعی که کافر بوده لباس او با رطوبت به بدنش رسیده باشد و آن لباس در موقع مسلمان شدن در بدن او نباشد، آن لباس نجس است، ولی اگر در بدن او باشد، بنابر اظهر پاک می‌شود.

 «٢١٢» اگر کافر شهادتین بگوید، و انسان نداند قلباً مسلمان شده یا نه، پاک است، ولی اگر بداند قلباً مسلمان نشده نجس بودن او خالی از وجه نیست.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2657 | پیوند ثابت

«٢١٣» تبعیت آن است که چیز نجسی به‌واسطه پاک شدن چیز نجسِ دیگر، پاک شود؛ و همین طور است کودکی که در جنگ با مسلمانان از کفار اسیر می‌شود، که به‌سبب تبعیت مسلمان اسیرکننده، پاک می‌گردد.

«٢١۴» اگر شراب سرکه شود، اطراف داخل ظرف نیز با پاک شدن آن پاک می‌شود.

«٢١۵» تخته یا سنگی که روی آن، میت را غسل می‌دهند و پارچه‌ای که با آن عورت میت را می‌پوشانند و دست کسی که او را غسل می‌دهد، بعد از تمام شدن غسل پاک می‌شود.

«٢١۶» کسی که چیزی را با دست خود آب می‌کشد، بعد از پاک شدن آن چیز، دست او هم پاک می‌شود.

«٢١٧» اگر لباس و مانند آن را با آب قلیل آب بکشند و به اندازه معمول فشار دهند تا آبی که روی آن ریخته‌اند جدا شود، آبی که در آن می‌ماند پاک است.

«٢١٨» ظرف نجس را که با آب قلیل آب می‌کشند، بعد از جدا شدن آبی که برای پاک شدن، روی آن ریخته‌اند، آب کمی که در آن می‌ماند پاک است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2658 | پیوند ثابت

«٢١٩» اگر بدن حیوانی و یا منقار مرغی به عین نجس مثل خون، یا متنجس مثل آب نجس، آلوده شود، چنانچه آنها برطرف شوند بدن آن حیوان پاک می‌شود؛ و همچنین است باطن بدن انسان، مثل داخل دهان و بینی، مثلاً اگر خونی از لای دندان بیرون آید و در آب دهان از بین برود، آب کشیدن داخل دهان لازم نیست، ولی اگر دندان مصنوعی در دهان نجس شود، باید آن را آب بکشند.

«٢٢٠» اگر غذا لای دندان مانده باشد و داخل دهان خون بیاید، چنانچه انسان نداند که خون به غذا رسیده یا نه، آن غذا پاک است؛ و اگر خون به آن برسد ظاهر آن نجس می‌شود.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2659 | پیوند ثابت

«٢٢١» بول و غائط حیوانی که به خوردن نجاست انسان عادت کرده نجس است (چنانچه در مسئله ٩٠ گفته شد) و اگر بخواهند پاک شود، باید آن حیوان را استبراء کنند، یعنی تا مدتی که بعد از آن مدت، دیگر به آن نجاست‌خوار نگویند، نگذارند نجاست بخورد و غذای پاک به آن بدهند. و بنابر احتیاط واجب باید شتر نجاست‌خوار را چهل روز و گاو را بیست روز و گوسفند را ده روز و مرغابی را هفت یا پنج روز و مرغ خانگی را سه روز از خوردن نجاست جلوگیری کنند و غذای پاک به آنها بدهند.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2660 | پیوند ثابت

«٢٢٢» اگر بدن یا لباس مسلمان یا چیز دیگری که مانند ظرف و فرش در اختیار او است، نجس شود و آن مسلمان با آن چیزی که در اختیار اوست غایب گردد و انسان احتمال بدهد که آن چیز را آب کشیده یا به واسطه‌ای (مثلاً آن چیز در آب جاری افتاده) پاک شده است، اجتناب از آن لازم نیست.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2661 | پیوند ثابت

«٢٢٣» اگر خود انسان یقین کند چیزی که نجس بوده پاک شده است، یا دو عادل به پاک شدن آن خبر دهند، آن چیز پاک است؛ و همچنین است اگر کسی که چیز نجس در اختیار اوست بگوید آن چیز پاک شده، یا مسلمانی چیز نجس را آب کشیده باشد، اگرچه معلوم نباشد درست آب کشیده یا نه.

«٢٢۴» کسی که وکیل شده است لباس انسان را آب بکشد و لباس هم در اختیار او باشد، اگر بگوید آب کشیدم، در صورتی که ظن به خلافِ گفته او نباشد، آن لباس پاک است.

«٢٢۵» اگر انسان حالی دارد که در آب کشیدن چیز نجس یقین پیدا نمی‌کند، می‌تواند به گمان اکتفا نماید. و در صورتی که می‌تواند یقین تقدیری متعارف را تشخیص دهد، آن مقدم است (یعنی با اینکه یقین پیدا نمی‌کند، به مقداری بشوید که سایر مسلمان‌ها می‌شویند و بیش از آن لازم نیست).

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2662 | پیوند ثابت

«٢٢۶» ظرفی که از پوست سگ یا خوک یا مردار ساخته شده، خوردن و آشامیدن از آن ظرف حرام است در صورتی که بداند ظرف موجب نجاست خوردنی می‌شود، ولی اگر علم نداشت بنابر احتیاط اجتناب کند؛ و همچنین نباید آن ظرف را در وضو و غسل و کارهایی که باید با چیز پاک انجام داد، استعمال کند. بلکه احتیاط واجب آن است که چرم سگ و خوک و مردار را، اگرچه ظرف هم نباشد در استعمالاتی که مشروط به طهارت نیست هم استعمال نکنند.

«٢٢٧» خوردن و آشامیدن از ظرف طلا و نقره حرام است، ولی نگهداری و یا استعمال آنها در زینت اطاق حرام نمی‌باشد و در غیر زینت محل احتیاط است.

«٢٢٨» ساختن ظرف طلا و نقره برای استعمالِ حرام، حرام است؛ و در غیر این صورت حرام نیست و نیز مزدی که برای آن می‌گیرند، حرام نیست.

«٢٢٩» خرید و فروش ظرف طلا و نقره برای غیر استعمالات حرام اشکالی ندارد و پول و عوضی هم که فروشنده می‌گیرد حرام نیست.

«٢٣٠» گیره استکان که از طلا یا نقره می‌سازند اگر بعد از برداشتن استکان، ظرف به آن گفته شود، استعمال آن، چه به‌تنهایی و چه با استکان حرام است، و اگر ظرف به آن گفته نشود استعمال آن مانعی ندارد.

«٢٣١» استعمال ظرفی که روی آن را آب طلا یا آب نقره داده‌اند اشکال دارد، اگرچه به حدی نباشد که دو ظرف متصل به حساب بیاید.

«٢٣٢» اگر فلزی را با طلا یا نقره مخلوط کنند و ظرف بسازند، چنانچه مقدار آن فلز به‌قدری زیاد باشد که عرفاً به آن ظرف، ظرف طلا یا نقره نگویند، استعمال آن مانعی ندارد.

«٢٣٣» اگر انسان غذایی را که در ظرف طلا یا نقره است در ظرف دیگر بریزد این استعمال جایز است. ولی اگر بخواهد از ظرف دوم غذا بخورد و خالی کردن ظرف اول برای آن نباشد که غذا خوردن از ظرف طلا یا نقره جایز نیست، این استعمال حرام می‌باشد.

«٢٣۴» استعمال ظرف طلا یا نقره در حال ناچاری برای غیر وضو و غسل اشکال ندارد.

«٢٣۵» استعمال ظرفی که معلوم نیست از طلا یا نقره است یا از چیز دیگر، اشکال ندارد.

«٢٣۶» استعمال بادگیر قلیان و غلاف شمشیر و کارد و قاب قرآن و عطردان و سرمه‌دان اگر از طلا و نقره باشد خالی از اشکال نیست، بلکه اظهر در عطردان و سرمه‌دان منع است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2663 | پیوند ثابت

«۲۳۷» در وضو واجب است با نیت، صورت و دست‌ها را بشویند و جلو سر و روی پاها را مسح کنند.

«۲۳۸» درازای صورت را باید از بالای پیشانی جایی که موی سر بیرون می‌آید، تا آخر چانه شُست، و پهنای آن به مقداری که بین انگشت وسط و شَست (یعنی انگشت میانی که وسطی و انگشت بزرگ که ابهام است) قرار می‌گیرد باید شسته شود، و اگر مختصری از این مقدار را هم نشوید وضو باطل است. و برای آنکه یقین کند این مقدار کاملاً شسته شده باید کمی اطراف آن را هم بشوید. و میزان در رستن‌گاه مو و در انگشتان، افراد مستوی‌الخلقه و عادی می‌باشد، پس کسانی که رستن‌گاه مو یا انگشتان آنها غیرعادی است، در مقدار شستن، افراد عادی را میزان قرار دهند.

«۲۳۹» اگر احتمال دهد چرک یا چیز دیگری در ابروها و گوشه‌های چشم و لب او هست که نمی‌گذارد آب به آنها برسد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، باید پیش از وضو یا وقت شستنِ آنها وارسی کند که اگر هست برطرف نماید.

«۲۴۰» اگر پوست صورت از لای مو پیدا باشد، علاوه بر شستن ظاهر موها، بنابر احوط باید آب را به پوست هم برساند؛ و اگر پیدا نباشد شستن ظاهر مو کافی است و رساندن آب به زیر آن لازم نیست.

«۲۴۱» اگر شک کند که پوست صورت از لای مو پیداست یا نه، بنابر احتیاط واجب باید مو را بشوید و آب را به پوست هم برساند.

«۲۴۲» شستن داخل بینی و مقداری از لب و چشم که در وقت بستن دیده نمی‌شود واجب نیست، ولی برای آنکه یقین کند از جاهایی که باید شسته شود چیزی باقی نمانده، واجب است مقداری از آنها را هم بشوید. و کسی که نمی‌دانسته باید این مقدار را بشوید، اگر نداند در وضوهایی که گرفته این مقدار را شسته یا نه، نمازهایی که خوانده صحیح است.

«۲۴۳» باید صورت و دست‌ها را از بالا به پایین شست و اگر از پایین به بالا بشوید و به همان شستن اکتفا کند، بلکه مطلقاً در بعضی موارد، وضو باطل است و احتیاط واجب آن است که در هر عضو ابتدا قسمت‌های بالاتر و سپس قسمت‌های پایین‌تر را بشوید و رعایت ترتیب عرفی، کافی است.

«۲۴۴» اگر دست را تر کند و به صورت و دست‌ها بکشد، باید بنابر احتیاط تری دست به‌قدری باشد که به‌واسطه کشیدن دست، کمی آب بر آنها جاری شود.

«۲۴۵» بعد از شستن صورت باید دست راست و بعد از آن دست چپ را از آرنج تا سر انگشت‌ها بشوید، به‌طوری‌که دست‌ها کاملاً شسته شود.

«۲۴۶» برای آنکه یقین کند آرنج را کاملاً شسته، باید مقداری بالاتر از آرنج را هم بشوید.

«۲۴۷» کسی که پیش از شستن صورت، دست‌های خود را تا مچ شسته، در موقع شستن دست‌ها برای وضو باید تا سر انگشتان را بشوید، و اگر فقط تا مچ را بشوید وضوی او باطل است.

«۲۴۸» در وضو شستن صورت و دست‌ها مرتبه اول واجب و مرتبه دوم مستحب و مرتبه سوم و بیشتر از آن حرام می‌باشد و مقصود از هر مرتبه، شستن تمام عضو است.

«۲۴۹» بعد از شستن هر دو دست، باید جلو سر را با تری آب وضو که در دست مانده مسح کند. اگر تری در دست نمانده باشد، وظیفه‌اش در مسئله ٢۵٧ بیان خواهد شد. و احتیاط واجب در مسح سر از بالا به پایین است؛ و مسح کردن با دست راست بهتر است.

«۲۵۰» جلوی سر (یک قسمت از چهار قسمت سر، که مقابل پیشانی است) جای مسح می‌باشد و هر جای این قسمت را به هر اندازه مسح کند کافی است، اگرچه احتیاط مستحب آن است که از درازا به اندازه درازای یک انگشت و از پهنا به اندازه پهنای سه انگشت بسته مسح نماید، و واجب است در صورت امکان مسح با کف دست باشد نه با پشت آن.

«۲۵۱» لازم نیست مسح سر بر پوست آن باشد بلکه بر موی جلو سر هم صحیح است، ولی کسی که موی جلو سر او به اندازه‌ای بلند است که اگر مثلاً شانه کند به صورتش می‌ریزد، یا به جاهای دیگر سر می‌رسد، باید بیخ موها را مسح کند یافرق سر را باز کرده پوست سر را مسح نماید. و اگر مقداری را که به صورت می‌ریزد یا به جاهای دیگر سر می‌رسد، جلوی سر جمع کند و بر آنها مسح نماید، یا بر موی جاهای دیگر سر، که جلوی آن آمده مسح کند، باطل است.

«۲۵۲» بعد از مسح سر باید با تری آب وضو که در دست مانده روی پاها را از سر یکی از انگشت‌ها تا برآمدگی روی پا مسح کند. و احتیاط مستحب این است که تا مَفصل پا مسح نماید.

«۲۵۳» پهنای مسح پا به هر اندازه باشد کافی است، ولی بهتر آن است که به اندازه پهنای سه انگشت بسته مسح نماید، و بهتر از آن، مسح تمام روی پاست.

«۲۵۴» اگر در مسح پا، همه دست را روی همه پا بگذارد و کمی بکشد صحیح است.

«۲۵۵» در مسح سر و روی پا باید دست را روی آنها بکشد پس اگر دست را نگهدارد و سر یا پا را به آن بکشد، وضو باطل است؛ ولی اگر موقعی که دست را می‌کشد سر یا پا مختصری حرکت نماید اشکال ندارد.

«۲۵۶» جای مسح باید خشک باشد، و اگر به‌قدری تر باشد که رطوبت کف دست به آن اثر نکند، مسح باطل است، ولی اگر تری آن به‌قدری کم باشد که رطوبتی که بعد از مسح در آن دیده می‌شود، بگویند فقط از تری کف دست است، اشکال ندارد.

«۲۵۷» اگر برای مسـح، رطوبتی در کف دست نمانده باشد، نمی‌تواند دست را با آب خارج، تـر کند. بلکه باید از اعضای دیگر وضو، رطوبت بگیـرد و با آن مسح نماید؛ و بهتر است اول از تری موی ریش و ابرو کمک بگیرد و اگر در آنها تری نبود از دست‌ها رطوبت می‌گیرد.

«۲۵۸» هرگاه به‌سبب گرمی هوا یا جهات دیگر هیچ رطوبتی در اعضا برای مسح باقی نمی‌ماند، بنابر احتیاط واجب هم با آب خارج مسح کند و هم بعد از وضو تیمم کند.

«۲۵۹» اگر رطوبت کف دست فقط به اندازه مسح سر باشد، احتیاط واجب آن است که سر را با همان رطوبت مسح کند، و برای مسح پاها از اعضای دیگر وضو رطوبت بگیرد؛ و بنابر احتیاط واجب باید اول از تری موی ریش و ابرو کمک بگیرد و اگر در آنها تری نبود از دست‌ها رطوبت بگیرد.

«۲۶۰» مسح کردن از روی جوراب و کفش باطل است، ولی اگر به‌سبب سرمای شدید یا ترس از دزد و درنده و مانند اینها نتواند کفش یا جوراب را بیرون آورد، مسح کردن بر آنها اشکال ندارد، و اگر روی کفش نجس باشد باید چیز پاکی بر آن بیندازد و بر آن چیز مسح کند و احتیاطاً تیمم هم بنماید.

«۲۶۱» اگر روی پا نجس باشد و نتواند برای مسح، آن را آب بکشد، اگر جبیره ممکن نباشد، باید تیمم نماید، و اگر جبیره ممکن بود باید هم وضوی جبیره‌ای بگیرد و هم تیمم کند؛ بنابر احوط.

«۲۶۲» تکرار مسح موجب بطلان وضو نیست، خصوصاً اگر برای رعایت احتیاط باشد، مگر آنکه از روی تشریع یا وسوسه باشد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2664 | پیوند ثابت

«۲۶۳» وضوی ارتماسی آن است که انسان صورت و دست‌ها را به قصد وضو در آب داخل کند یا آنها را بعد از اینکه در آب فرو برد، به قصد وضو بیرون آورد. و اگر موقعی که دست‌ها را در آب فرو می‌برد نیت وضو کند و تا وقتی که آنها را از آب بیرون می‌آورد و ریزش آب تمام می‌شود به قصد وضو باشد، وضوی او صحیح است؛ و نیز اگر موقع بیرون آوردن از آب قصد وضو کند و تا وقتی که ریزش آب تمام می‌شود به قصد وضو باشد وضوی او صحیح می‌باشد.

«۲۶۴» در وضوی ارتماسی نیز باید صورت و دست‌ها از بالا به پایین شسته شود، پس اگر وقتی که صورت و دست‌ها را در آب فرو می‌برد قصد وضو کند، باید صورت را از طرف پیشانی و دست‌ها را از طرف آرنج در آب فرو برد؛ و اگر موقع بیرون آوردن از آب قصد وضو کند، باید صورت را از طرف پیشانی و دست‌ها را از طرف آرنج بیرون آورد.

«۲۶۵» اگر وضوی بعضی از اعضا را ارتماسی و بعضی را غیر ارتماسی انجام دهد، اشکال ندارد.

«۲۶۶» شخصی که می‌تواند بدون کمک دیگران وضوی ارتماسی بگیرد، نباید به کمک دیگران وضوی غیر ارتماسی (ترتیبی) بگیرد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2665 | پیوند ثابت

«۲۶۷» کسی که وضو می‌گیرد مستحب است موقعی که نگاهش به آب می‌افتد بگوید:«بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی جَعَلَ الْمَاءَ طَهُوراً وَلَمْ یجْعَلْهُ نَجِساً»؛

و موقعی که پیش از وضو دست خود را می‌شوید بگوید: «اللّهُمَّ اجْعَلْنی مِنَ التّوّابینَ وَ اجْعَلْنی مِنَ الْمُتَطهِّرین»؛

و در وقت مضمضه کردن، یعنی آب در دهان گردانیدن، بگوید: «اللّهُمَّ لَقِّنّی حُجَّتی یوْمَ اَلْقاک وَ أَطْلِقْ لِسانی بِذِکرِک»؛

و در وقت استنشاق، یعنی آب در بینی کردن، بگوید: «اللّهُمّ لا تُحَرِّمْ عَلَیَّ ریحَ الْجَنَّةِ وَ اجْعَلْنی مِمَّنْ یشُمُّ ریحَهَا وَ رَوْحَهَا وَ طِیبَها»؛

و موقع شستن صورت بگوید: «اللّهُمَّ بَیضْ وَجْهی یوْمَ تَسْوَدُّ فیهِ الْوُجوهُ وَ لا تُسَوِّدْ وَجْهی یوْمَ تَبْیضُّ فیهِ الْوُجوه»؛

و در وقت شستن دست راست بگوید: «اللّهُمّ أَعْطِنی کتابی بِیَمِینِی وَ الْخُلْدَ فِی الْجِنان بِیَسَارِی وَ حَاسِبْنِی حِسَاباً یَسِیراً»؛

و موقع شستن دست چپ بگوید: «اللّهُمَّ لا تُعْطِنِی کِتَابِی بِشِمَالِی وَ لا مِنْ وَراءِ ظَهْرِی وَ لا تَجْعَلْهَا مَغْلوُلَةً إلَی عُنُقِی وَ اَعُوذُ بِکَ مِن مُقَطَّعَاتِ النِّیرَان»؛

و موقعی که سر را مسح می‌کند، بگوید: «اللّهُمَّ غَشِّنِی بِرَحْمَتِک وَ بَرَکاتِک وَ عَفْوِک»؛

و در وقت مسح پا بگوید: «اللّهُمّ ثَبِّتْنِی عَلَی الصِّراطِ یومَ تَزِلُّ فِیهِ الاَقْدَامُ وَ اجْعَلْ سَعْیِی فِیمَا یُرْضِیکَ عَنّی یَا ذَاالجَلالِ وَالإِکرام».

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2666 | پیوند ثابت

شرایط صحیح بودن وضو سیزده چیز است: ١ـ آب وضو پاک باشد؛ ٢ـ آب وضو مطلق باشد؛ ٣ـ وضو گرفتن مستلزم تصرف غاصبانه نباشد؛ ۴ـ ظرف آب وضو مباح باشد (غصبی نباشد)؛ ۵ـ ظرف آبِ وضو، طلا و نقره نباشد؛ ۶ـ اعضای وضو موقع شستن و مسح کردن پاک باشد؛ ٧ـ وقت برای وضو و نماز کافی باشد؛ ٨ـ به قصد قربت، یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم وضو بگیرد؛ ٩ـ ترتیب؛ ١٠ـ موالات؛ ١١ـ مباشرت در اعمال وضو؛ ١٢ـ استعمال آب ضرر نداشته باشد؛ ١٣ـ در اعضای وضو مانعی از رسیدن آب نباشد.
و تفصیل اینها به ترتیب در مسائل بعدی ذکر می‌شود.

شرط اول و دوم: آب وضو پاک و مطلق باشد.

«۲۶۸» وضو با آب نجس و آب مضاف باطل است، اگرچه انسان نجس بودن یا مضاف بودن آن را نداند یا فراموش کرده باشد، و اگر با آن وضو نمازی هم خوانده باشد، باید آن نماز را دوباره با وضوی صحیح بخواند.

«۲۶۹» اگر غیر از آب گِل‌آلود و مضاف آب دیگری برای وضو ندارد، چنانچه وقت نماز تنگ است به‌طوری‌که برای وضو و یک رکعت نماز وقت ندارد باید تیمم کند؛ و اگر وقت دارد، احتیاط واجب آن است که صبر کند تا آب، صاف شود و وضو بگیرد و مبادرت به تیمم ننماید؛ اما اگر برای یک رکعت نماز با وضو و یا چهار رکعت با تیمم وقت دارد، بنابر اظهر می‌تواند هرکدام را خواست انجام دهد.

شرط سوم: وضو گرفتن مستلزم تصرف غاصبانه نباشد.

«۲۷۰» اگر کسی به قصد وضو آب غصبی را به صورت یا دست‌های خود بریزد و موقع آب ریختن ملتفت غصبی بودن آب باشد وضویش باطل است، ولی اگر بدون توجه به غصبی بودن آب، وضو گرفت، اگرچه در اثناء وضو فهمید و بقیه وضو را با آب مباح انجام داد، وضویش صحیح است. اما قیمت آن آب غصبی را ضامن است.

«۲۷۱» اگر کسی بدون قصد وضو، آب غصبی را به صورت و دست‌های خود ریخت و پس از آنکه عرفاً آب از بین رفت به قصد وضو گرفتن به صورت و دست‌های خود که تر شده است، دست کشید، وضویش صحیح است.

«۲۷۲» وضو گرفتن از حوض مدرسه‌ای که انسان نمی‌داند آن حوض را برای همه مردم وقف کرده‌اند یا برای محصلین همان مدرسه، در صورتی که معمولاً مردم از آب آن وضو بگیرند و معلوم نباشد که از روی غفلت و یا عدم مبالات وضو می‌گیرند، اشکال ندارد اگر با ساکنین مزاحمت نداشته باشد.

«۲۷۳» کسی که نمی‌خواهد در مسجدی نماز بخواند اگر نداند حوض آن را برای همه مردم وقف کرده‌اند یا برای کسانی که در آنجا نماز می‌خوانند، نمی‌تواند از حوض آن وضو بگیرد، ولی اگر معمولاً کسانی هم که نمی‌خواهند در آنجا نماز بخوانند از حوض آن وضو می‌گیرند، می‌تواند از حوض آن وضو بگیرد.

«۲۷۴» وضو گرفتن از حوض تیمچه‌ها و مسافرخانه‌ها و مانند اینها برای کسانی که ساکن آنجاها نیستند، در صورتی صحیح است که معمولاً کسانی هم که ساکن آنجاها نیستند از آب آنجا وضو بگیرند.

«۲۷۵» وضو گرفتن در نهرهای بزرگ، اگرچه انسان نداند که صاحب آنها راضی است یا نه، اشکال ندارد، ولی اگر صاحب آنها از وضو گرفتن نهی کند، در صورتی که سیره و روش مسلمین استفاده از آن آبها باشد وضو صحیح، وگرنه باطل است.

«۲۷۶» اگر در صحن یکی از امامان یا امامزادگان که سابقاً قبرستان بوده حوض یا نهری بسازند، چنانچه انسان نداند که زمین صحن را برای قبرستان وقف کرده‌اند، وضو گرفتن در آن حوض و نهر اشکال ندارد، ولی اگر فهمید زمین برای قبرستان وقف شده و نشود زیر حوض یا نهر میتی را دفن کرد وضو اشکال دارد. و نیز اگر ایجاد حوض یا نهر موجب بی‌حرمتی به بدن مسلمان بشود، مثلاً آب به بدن او برسد، وضو اشکال دارد، اگرچه زمین قبرستان مباح بوده و موقوفه هم نباشد.

«۲۷۷» اگر فراموش کند آب غصبی است و با آن وضو بگیرد، وضو صحیح است.

شرط چهارم: ظرف آب وضو مباح باشد (غصبی نباشد)، ولی مانند شرط سوم ممکن است کسی وضوی صحیح بگیرد، به این صورت که موقع آب برداشتن قصد وضو نداشته باشد چنانکه در مسئله ٢٧١ گذشت.

شرط پنجم: ظرف آب وضو، طلا و نقره نباشد.

«۲۷۸» اگر آب وضو در ظرف غصبی یا طلا یا نقره باشد و غیر از آن، آب دیگری ندارد و نمی‌تواند آب را در ظرف دیگری بریزد باید تیمم کند. و اگر آب دیگری دارد چنانچه در ظرف غصبی یا طلا و نقره وضوی ارتماسی بگیرد یا با آنها آب را به صورت و دست‌ها بریزد، وضوی او باطل است، مگر به صورتی که در مسئله ٢٧١ گذشت.

شرط ششم: اعضای وضو موقع شستن و مسح کردن پاک باشد، مگر اینکه به‌وسیله وضو گرفتن و شستن صورت و یا دست‌ها، اعضای وضو خودبه‌خود پاک شود.

«۲۷۹» اگر پیش از تمام شدن وضو جایی را که شسته یا مسح کرده نجس شود، وضو صحیح است.

«۲۸۰» اگر غیر از اعضای وضو جایی از بدن نجس باشد، وضو صحیح است، ولی اگر مخرج را از بول یا غائط تطهیر نکرده باشد، احتیاط مستحب آن است که اول آن را تطهیر کند، بعد وضو بگیرد.

«۲۸۱» اگر یکی از اعضای وضو نجس باشد و بعد از وضو شک کند که پیش از وضو آنجا را آب کشیده یا نه، چنانچه در موقع وضو ملتفت پاک بودن و نجس بودن آنجا نبوده وضو باطل است؛ بنابر احوط، در صورتی که با وضو گرفتن و یا غیر آن به‌طور اتفاقی پاک نشده باشد. و اگر ملتفت بوده، یا شک دارد که ملتفت بوده یا نه، وضو صحیح است. و در هر صورت باید بنابر احوط برای نماز و مانند آن، جایی را که نجس بوده، آب بکشد.

«۲۸۲» اگر در صورت یا دست‌ها بریدگی یا زخمی است که خون آن بند نمی‌آید و آب برای آن ضرر ندارد، باید در آب کر یا جاری فرو برد و قدری فشار دهد که خون بند بیاید، بعد به دستوری که گفته شد وضوی ارتماسی بگیرد. و اگر بعد از بند آمدن دو مرتبه خون جاری شد، وضو به‌طور ارتماسی صحیح است و اگر خون جاری نشد به‌صورت ترتیبی هم می‌شود وضو گرفت.

شرط هفتم: وقت برای وضو و نماز کافی باشد.

«۲۸۳» هرگاه وقت به‌قدری تنگ باشد که اگر وضو بگیرد تمام نماز بعد از وقت خوانده می‌شود، باید تیمم کند، ولی اگر برای وضو و تیمم یک اندازه وقت لازم باشد، باید وضو بگیرد برای انجام یک رکعت با وضو. و اگر با وضو، وقت یک رکعت نماز و با تیمم، وقت چهار رکعت را دارد می‌تواند هرکدام را خواست انتخاب کند؛ بنابر اظهر.
 «۲۸۴» کسی که در تنگی وقتِ نماز باید تیمم کند، اگر به قصد قربت یا برای کار مستحبی مثل خواندن قرآن وضو بگیرد، صحیح است، ولی اگر برای خواندن آن نماز وضو بگیرد، باطل است.

شرط هشتم: به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم وضو بگیرد، و اگر برای خنک شدن یا به قصد دیگری وضو بگیرد، باطل است. ولی اگر به قصد قربت وضو بگیرد و قصد دیگری مثل خنک شدن تابع قصد وضو باشد، اشکال ندارد.

«۲۸۵» لازم نیست نیت وضو را به زبان بگوید یا از قلب خود بگذراند، ولی باید در تمام وضو متوجه باشد که وضو می‌گیرد، به‌طوری‌که اگر از او بپرسند: چه می‌کنی؟ بگوید: وضو می‌گیرم.

شرط نهم: وضو را به ترتیبی که گفته می‌شود به‌جا آورد، یعنی اول صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشوید و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نماید، و اگر به ترتیب وضو نگیرد، باطل است، و در مسح دو پا احتیاط مستحب آن است که مسح پای راست را با دست راست، بر مسح پای چپ با دست چپ مقدم بدارد.

«۲۸۶» هرگاه کسی شستن عضو قبلی را فراموش کرد و عضو بعدی را شست، مثلاً اول دست چپ را شست بعد دست راست را، باید بعد از دست راست دست چپ را بشوید تا ترتیب مراعات شود، به شرط اینکه با این شستن بی‌جا موالات به‌هم نخورد؛ و اگر موالات به‌هم خورد، باید وضو را از سر بگیرد.

شرط دهم: موالات، یعنی کارهای وضو را پشت سر هم انجام دهد.

«۲۸۷» اگر بین کارهای وضو به‌قدری فاصله شود که وقتی می‌خواهد جایی را بشوید یا مسح کند رطوبت جاهایی که پیش از آن شسته یا مسح کرده خشک شده باشد، وضو باطل است. و اگر فقط رطوبت جایی که جلوتر از محلی است که می‌خواهد بشوید یا مسح کند، خشک شده باشد مثلاً موقعی که می‌خواهد دست چپ را بشوید رطوبت دست راست خشک شده باشد و صورت، تر باشد، احتیاط واجب آن است که وضو را باطل کند و از سر بگیرد.

«۲۸۸» اگر کارهای وضو را پشت سر هم به‌جا آورَد، ولی به‌واسطه گرمای هوا یا حرارت زیاد بدن و مانند اینها رطوبت خشک شود وضوی او صحیح است.

«۲۸۹» راه رفتن در بین وضو اشکال ندارد، پس اگر بعد از شستن صورت و دست‌ها چند قدم راه برود و بعد سر و پاها را مسح کند وضوی او صحیح است.

شرط یازدهم: مباشرت، یعنی شستن صورت و دست‌ها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد. و اگر دیگری او را وضو دهد، یا در رساندن آب به صورت و دست‌ها و مسح سر و پاها به او کمک نماید، وضو باطل است. و منظور کمک در اصل شستن و مسح کردن است، ولی اگر در مقدمات اینها کمک بگیرد مثل اینکه دیگری آب را به صورت او بریزد، ولی شخص خودش صورت را بشوید، مانعی ندارد.

«۲۹۰» کسی که نمی‌تواند وضو بگیرد، باید نایب بگیرد که او را وضو دهد؛ و چنانچه مزد هم بخواهد، در صورتی که بتواند باید بدهد، ولی باید خود او نیت وضو کند و با دست خود مسح نماید؛ و اگر نمی‌تواند، باید نایبش دست او را بگیرد و به جای مسح او بکشد، و اگر این هم ممکن نیست باید از دست او رطوبت بگیرند و با آن رطوبت، سر و پای او را مسح کنند و احوط این است که تیمم هم بنماید، اگر در تیمم کردن محذوری نبوده یا محذور کمتری باشد.

«۲۹۱» هرکدام از کارهای وضو را که می‌تواند به‌تنهایی انجام دهد، نباید در آن کمک بگیرد.

شرط دوازدهم: استعمال آب برای او مانعی نداشته باشد، چنانکه در مسائل تیمم خواهد آمد.

«۲۹۲» کسی که می‌ترسد اگر وضو بگیرد مریض شود، یا اگر آب را به مصرف وضو برساند تشنه بماند، نباید وضو بگیرد، ولی اگر نداند که آب برای او ضرر دارد و ترس از استعمال آب هم نداشته باشد و وضو بگیرد، اگرچه بعد بفهمد ضرر داشته، وضوی او صحیح است. و اگر ترس ضرر را داشت، ولی به امید ضرر نداشتن، وضو گرفت و بعد فهمید ضرر نداشته وضویش صحیح است.

«۲۹۳» اگر رساندن آب به صورت و دست‌ها به مقدار کمی که وضو با آن صحیح است ضرر ندارد و بیشتر از آن ضرر داشته باشد، باید با همان مقدار وضو بگیرد.

شرط سیزدهم: در اعضای وضو مانعی از رسیدن آب نباشد، وگرنه وظیفه او وضوی جبیره‌ای یا تیمم خواهد بود.

«۲۹۴» اگر می‌داند چیزی به اعضای وضو چسبیده، ولی شک دارد که از رسیدن آب جلوگیری می‌کند یا نه، باید آن را برطرف کند یا آب را به زیر آن برساند.

«۲۹۵» اگر زیر ناخن چرک باشد، وضو اشکال ندارد، ولی اگر ناخن را بگیرند باید برای وضو آن چرک را برطرف کنند، و نیز اگر ناخن بیشتر از معمول بلند باشد، باید چرک زیر مقداری را که از معمول بلندتر است برطرف نمایند.

«۲۹۶» اگر در صورت و دست‌ها و جلوی سر و روی پاها به‌سبب سوختن یا چیز دیگر، برآمدگی پیدا شود، مثل بلند شدن پوست به‌سبب باد کردن محل آن، تا وقتی که جزو بدن به حساب می‌آید شستن و مسح روی آن کافی است و چنانچه سوراخ شود رساندن آب به زیر پوست لازم نیست، بلکه اگر پوستِ یک قسمت آن کنده شود، لازم نیست آب را به زیر قسمتی که کنده نشده برساند، ولی چنانچه پوستی که کنده شده گاهی به بدن می‌چسبد و گاهی بلند می‌شود، می‌تواند آن را قطع کند یا آب را به زیر آن برساند یا آنکه در هروقتی به وظیفه آن وقت عمل نماید.

«۲۹۷» اگر انسان شک کند که به اعضای وضوی او چیزی چسبیده یا نه، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، مثل آنکه بعد از گِل کاری شک کند گِل به دست او چسبیده یا نه، باید وارسی کند یا به‌قدری دست بمالد که اطمینان پیدا کند که اگر بوده برطرف شده یا آب به زیر آن رسیده است؛ و اگر از روی غفلت وضو گرفت و بعد معلوم شد که مانعی بوده، وضویش باطل است؛ و اگر احتمال داد که مانعی در کار نیست و به امید عدم مانع وضو گرفت یا غافل شد، و بعد معلوم شد مانعی در کار نبوده، صحیح بودن وضو خالی از وجه نیست.

«۲۹۸» جایی را که باید شست و مسح کرد هرقدر چرک باشد، اگر چرک مانع از رسیدن آب به بدن نباشد اشکال ندارد، و همچنین است اگر بعد از گچ‌کاری و مانند آن چیز سفیدی که جلوگیری از رسیدن آب به پوست نمی‌نماید بر دست بماند، ولی اگر شک کند که با بودن آنها آب به بدن می‌رسد یا نه، باید آنها را برطرف کند.

«۲۹۹» کسی که پوست بدن او چرب است، اگر چربی آن جِرم ندارد که مانع رسیدن آب به پوست باشد اشکال ندارد و اگر احراز کند که محل وضو به‌طوری چرب است که مانع رسیدن آب می‌شود اول خشک کند بعد وضو بگیرد.

«۳۰۰» اگر پیش از وضو بداند که در بعضی از اعضای وضو مانعی از رسیدن آب هست و بعد از وضو شک کند که در موقع وضو آب را به آنجا رسانده یا نه، در صورتی که احتمال بدهد موقع وضو ملتفت و متوجه بوده و مانع را برطرف کرده است، وضوی او صحیح است.

«۳۰۱» اگر در بعضی از اعضای وضو مانعی باشد که گاهی آب به خودی خود زیر آن می‌رسد و گاهی نمی‌رسد و انسان بعد از وضو شک کند که آب زیر آن رسیده یا نه، چنانچه بداند موقع وضو ملتفت رسیدن آب به زیر آن نبوده، احتیاط واجب آن است که دوباره وضو بگیرد.

«۳۰۲» اگر بعد از وضو چیزی که مانع از رسیدن آب است در اعضای وضو ببیند و نداند موقع وضو بوده یا بعد پیدا شده، وضوی او صحیح است، ولی اگر بداند که در وقت وضو ملتفت آن مانع نبوده، احتیاط واجب آن است که دوباره وضو بگیرد.

«۳۰۳» اگر بعد از وضو شک کند چیزی که مانع رسیدن آب است در اعضای وضو بوده یا نه، وضو صحیح است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2667 | پیوند ثابت

«۳۰۴» کسی که در کارهای وضو و شرایط آن مثل پاک بودن آب و غصبی نبودن آن خیلی شک می‌کند، باید به شک خود اعتنا نکند.

«۳۰۵» اگر شک کند که وضوی او باطل شده یا نه، بنا می‌گذارد که وضوی او باقی است؛ ولی اگر بعد از بول استبراء نکرده و وضو گرفته باشد و بعد از وضو رطوبتی از او بیرون آید که نداند بول است یا چیز دیگر وضوی او باطل است.

«۳۰۶» کسی که شک دارد وضو گرفته یا نه باید وضو بگیرد.

«۳۰۷» اگر بعد از وضو یا در اثناء آن یقین کند که بعضی جاها را نشسته یا مسح نکرده است، چنانچه رطوبت جاهایی که پیش از آن است خشک شده باشد باید دوباره وضو بگیرد. و اگر خشک نشده باشد، جایی را که فراموش کرده و آنچه بعد از آن است باید بشوید یا مسح کند. و اگر در اثناء وضو در شستن یا مسح کردن جایی شک کند باید به همین دستور عمل کند.

«۳۰۸» اگر بعد از نماز شک کند که وضو گرفته یا نه، نماز او صحیح است، ولی باید برای نمازهای بعد وضو بگیرد.

«۳۰۹» اگر در بین نماز شک کند که وضو گرفته یا نه، نماز او باطل است و باید وضو بگیرد و نماز را بخواند، مگر اینکه به امید صحیح بودن، نماز را بخواند، بعد اگر فهمید که وضو داشته نمازش بنابر اظهر صحیح است؛ و همچنین است اگر قبل از نماز شک کرد که وضو دارد یا نه، ولی گمان به وضو داشت.

«۳۱۰» اگر بعد از نماز شک کند، که قبل از نماز وضوی او باطل شده یا بعد از نماز، نمازی که خوانده صحیح است.

«۳۱۱» کسی که می‌داند وضو گرفته و حدثی هم از او سر زده مثلاً بول کرده است، اگر نداند کدام جلوتر بوده، چنانچه پیش از نماز است باید وضو بگیرد؛ و اگر در اثناء نماز است باید نماز را بشکند و وضو بگیرد؛ و اگر بعد از نماز است نمازی که خوانده صحیح است و برای نماز بعد باید وضو بگیرد.

«۳۱۲» اگر انسان مرضی دارد که بول او قطره‌قطره می‌ریزد یا نمی‌تواند از بیرون آمدن غائط خودداری کند، چنانچه یقین دارد که از اول وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پیدا می‌کند، باید نماز را در وقتی که مهلت پیدا می‌کند بخواند؛ و اگر مهلت او به مقدار کارهای واجب نماز است، باید در وقتی که مهلت دارد فقط کارهای واجب نماز را به‌جا آورد و کارهای مستحب آن مانند اذان و اقامه را ترک نماید؛ اگر در مراقبتِ آن وقت، عسر و حرج و مشکلی برای او پیش نیاید.

«۳۱۳» اگر به مقدار وضو و نماز مهلت پیدا نمی‌کند و در بین نماز چند دفعه بول یا غائط از او خارج می‌شود، اگر وضو گرفتن بعد از هر دفعه برایش سخت نیست و عُسر و حرج در کار نیست و کاری که نمازش را باطل کند پیش نمی‌آید، باید ظرف آبی پهلوی خود بگذارد و هر وقت بول یا غائط از او خارج شد فوراً وضو بگیرد و بقیه نماز را بخواند، و احتیاط مستحب آن است که همان نماز را دوباره با یک وضو بخواند و اگر در بین آن نماز وضوی او باطل شد، اعتنا نکند.

«۳۱۴» کسی که بول یا غائط پی‌درپی از او خارج می‌شود و وضو گرفتن بعد از هر دفعه برای او سخت است، اگر بتواند مقداری از نماز را با وضو بخواند، باید برای هر نماز یک وضو بگیرد.

«۳۱۵» کسی که بول یا غائط پی‌درپی از او خارج می‌شود اگر نتواند هیچ مقدار از نماز را با وضو بخواند، احتیاط واجب آن است که برای هر نماز یک وضو بگیرد و اگر با تیمم می‌تواند مقداری از نماز را با تیمم بخواند تیمم هم بنماید.

«۳۱۶» اگر مرضی دارد که نمی‌تواند از خارج شدن باد جلوگیری کند، باید به وظیفه کسانی که نمی‌توانند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کنند عمل نماید.

«۳۱۷» کسی که بول یا غائط پی‌درپی از او خارج می‌شود، باید برای هر نماز وضو بگیرد و فوراً مشغول نماز شود، ولی برای به‌جا آوردن سجده و تشهد فراموش شده و نماز احتیاط که باید بعد از نماز انجام داد در صورتی که آنها را بعد از نماز به‌جا بیاورد، وضو گرفتن لازم نیست.

«۳۱۸» کسی که بول او قطره‌قطره می‌ریزد باید برای نماز به‌وسیله کیسه‌ای که در آن، پنبه یا چیز دیگری است که از رسیدن بول به جاهای دیگر جلوگیری می‌کند، خود را حفظ نماید؛ و احتیاط واجب آن است که پیش از هر نماز مخرج بول و کیسه‌ای را که نجس شده آب بکشد یا عوض کند. و نیز کسی که نمی‌تواند از بیرون آمدن غائط خودداری کند، چنانچه ممکن باشد به مقدار نماز از رسیدن غائط به جاهای دیگر باید جلوگیری نماید؛ و احتیاط واجب آن است که اگر مشقت ندارد، برای هر نماز مخرج غائط را آب بکشد.

«۳۱۹» کسی که نمی‌تواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کند در صورتی که ممکن باشد و مشقت و زحمت و خوف ضرر نداشته باشد باید به مقدار نماز از خارج شدن بول و غائط جلوگیری نماید، اگرچه خرج داشته باشد و خرج آن به او ضرر زیادی نزند، بلکه اگر مرض او به آسانی، یعنی بدون عُسر شخصی معالجه شود، احتیاط واجب آن است که خود را معالجه نماید.

«۳۲۰» کسی که نمی‌تواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کند، بعد از آنکه مرض او خوب شد، لازم نیست نمازهایی را که در وقت مرض مطابق وظیفه‌اش خوانده قضا نماید. ولی اگر در بین وقت نماز مرض او خوب شود، باید بنابر احتیاط مستحب نمازی را که در آن وقت خوانده دوباره بخواند.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2668 | پیوند ثابت

برای شش چیز وضو گرفتن واجب است:

١ـ برای نمازهای واجب غیر از نماز میت؛

٢ـ برای سجده و تشهد فراموش شده، اگر بین آنها و نماز حدثی از او سر زده مثلاً بول کرده باشد؛ و احتیاط واجب آن است که برای سجده سهو هم وضو بگیرد؛

٣ـ برای طواف واجب خانه کعبه؛

۴ـ اگر نذر یا عهد کرده یا قسم خورده باشد که وضو بگیرد؛

۵ـ اگر نذر کرده باشد که جایی از بدن خود را به خط قرآن برساند.

۶ـ برای آب کشیدن قرآنی که نجس شده یا بیرون آوردن آن از مستراح و مانند آن، در صورتی که مجبور باشد دست یا جای دیگر بدن خود را به خط قرآن برساند، ولی چنانچه معطل شدن به مقدار وضو بی‌احترامی به قرآن باشد باید بدون اینکه وضو بگیرد، قرآن را از مستراح و مانند آن بیرون آورد، یا اگر نجس شده آب بکشد؛ و در صورت پنجم و ششم بنابر احتیاط واجب اسم پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و ائمه طاهرین علیهم‌السلام و حضرت زهرا علیهاالسلام هم مثل قرآن است.

«۳۲۱» مس نمودن خط قرآن، یعنی رساندن جایی از بدن به خط قرآن برای کسی که وضو ندارد، حرام است، ولی تماس موی انسان با خط قرآن، بنابر اظهر مانعی ندارد، حتی اگر کوتاه باشد. و اگر قرآن را به زبان فارسی یا به زبان دیگر ترجمه کنند، مس آن اشکال ندارد.

«۳۲۲» جلوگیری بچه و دیوانه از مس خط قرآن واجب نیست، ولی اگر مس نمودن آنان بی‌احترامی به قرآن باشد، باید از آنان جلوگیری کنند.

«۳۲۳» کسی که وضو ندارد، حرام است اسم خداوند متعال را، به هر زبانی که نوشته شده باشد، مس نماید. و احتیاط واجب آن است که اسم پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و امام علیه‌السلام و حضرت زهرا علیهاالسلام را هم مس ننماید.

«۳۲۴» اگر پیش از وقت نماز به قصد اینکه با طهارت باشد وضو بگیرد یا غسل کند صحیح است.

«۳۲۵» کسی که یقین دارد وقت داخل شده اگر نیت وضوی واجب کند و بعد از وضو بفهمد وقت داخل نشده، وضوی او صحیح است.

«۳۲۶» مستحب است انسان برای امور زیر وضو بگیرد: برای نماز میت، زیارت اهل قبور، رفتن به مسجد و حرم ائمه علیهم‌السلام، برای همراه داشتن قرآن و خواندن و نوشتن آن، و نیز برای مس حاشیه قرآن، و برای خوابیدن. و نیز مستحب است کسی که وضو دارد دوباره وضو بگیرد. و اگر برای یکی از این کارها وضو بگیرد هرکاری را که باید با وضو انجام داد، می‌تواند به‌جا آورد، مثلاً می‌تواند با آن وضو نماز بخواند.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2669 | پیوند ثابت

«۳۲۷» هفت چیز وضو را باطل می‌کند:

١ـ بول؛ و در حکم بول است رطوبتی که انسان نداند بول است یا نه، اگر قبل از استبراء کردن از او خارج شود.

٢ـ غائط؛

٣ـ باد معده و روده که از مخرج غائط خارج می‌شود، و یا از غیر مخرج اگر این عنوان بر آن صدق نماید.

۴ـ خوابی که به‌واسطه آن چشم نبیند و گوش نشنود؛ ولی اگر چشم نبیند و گوش بشنود وضو باطل نمی‌شود؛ و همچنین است اگر گوش هم نشنود، ولی نخوابیده باشد، مثل اینکه به ادامه فکر سابق مشغول باشد.

۵ـ چیزهایی که عقل را از بین می‌برد: مانند دیوانگی، مستی و بیهوشی؛

۶ـ استحاضه زنان که بعداً گفته می‌شود.

٧ ـ جنابت؛ و بنابر احوط مس میت. اگر غسل برای آن کافی نبوده و نیاز به وضو نیز داشته باشد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2670 | پیوند ثابت

چیزی که با آن زخم و شکسته را می‌بندند و دوایی که روی زخم و مانند آن می‌گذارند جبیره نامیده می‌شود.

«۳۲۸» اگر در یکی از جاهای وضو زخم یا دمل یا شکستگی باشد، چنانچه روی آن باز است و آب برای آن ضرر ندارد، باید به‌طور معمول وضو گرفت.

«۳۲۹» اگر زخم یا دمل یا شکستگی در صورت و دست‌ها باشد و روی آن باز بوده و آب ریختن به کمترین مقدار و شستن روی آن ضرر دارد، چنانچه کشیدن دست تر بر آن ـ با آبی که در دست هست ـ ضرر ندارد، ولی شستن صدق نمی‌کند، احتیاط واجب آن است که دست تر بر آن بکشد و بعد احتیاطاً پارچه پاکی روی آن گذاشته و دست تر را روی پارچه هم بکشد به قصد وظیفه که مسح یا غَسْل باشد. و اگر این مقدار هم ضرر دارد یا زخم نجس است و نمی‌شود آب کشید، باید اطراف زخم را به‌طوری‌که در وضو گفته شد، از بالا به پایین بشوید و بنابر احتیاط واجب پارچه پاکی روی زخم گذاشته و دست تر روی آن بکشد، و اگر گذاشتن پارچه ممکن نیست باید اطراف زخم را بشوید و بنابر احتیاط مستحب تیمم هم بنماید.

«۳۳۰» اگر زخم یا دمل یا شکستگی در جلو سر یا روی پاها باشد و روی آن باز باشد، چنانچه نتواند آن را مسح کند، باید پارچه پاکی روی آن بگذارد و روی پارچه را با تری آب وضو که در دست مانده مسح کند؛ و اگر گذاشتن پارچه ممکن نباشد، مسح لازم نیست، ولی باید بعد از وضو احتیاطاً تیمم نماید.

«۳۳۱» اگر روی دمل یا زخم یا شکستگی بسته باشد، چنانچه باز کردن آن ممکن است و آب هم برای آن ضرر ندارد، باید روی آن را باز کند و وضو بگیرد، چه زخم و مانند آن در صورت و دست ها باشد؛ و چه جلو سر و روی پاها.

«۳۳۲» اگر زخم یا دمل یا شکستگی در صورت یا دست‌ها باشد و بشود روی آن را باز کرد، چنانچه ریختن آب روی آن ضرر دارد و کشیدن دست تر ضرر ندارد، بنابر اظهر باید دست تر روی آن بکشد و بعد پارچه پاکی روی آن بگذارد و روی پارچه را هم دست تر بکشد، به‌نحوی که در محل مسح و غَسل گذشت؛ و اگر صدق غَسل جبیره در محل غَسل ننماید، احتیاط این است که تیمم هم بنماید.

«۳۳۳» اگر نمی‌شود روی زخم را باز کرد، ولی زخم و چیزی که روی آن گذاشته پاک است و رسانیدن آب به زخم ممکن است و ضرر هم ندارد، باید آب را به روی زخم برساند، به‌طوری‌که شسته شود؛ و اگر زخم یا چیزی که روی آن گذاشته نجس است، چنانچه آب کشیدن آن و رساندن آب بر روی زخم به‌طوری‌که شسته شود ممکن باشد، باید آن را آب بکشد و موقع وضو آب را به زخم برساند، به‌طوری‌که گذشت؛ و در صورتی که آب برای زخم ضرر دارد، یا آنکه رساندن آب به روی زخم ممکن نیست، یا زخم نجس است و نمی‌شود آن را آب کشید، باید اطراف زخم را بشوید و اگر جبیره پاک است روی آن را مسح کند، و اگر جبیره نجس است یا نمی‌شود روی آن را دست تر کشید، مثلاً دوایی است که به دست می‌چسبد، پارچه پاکی را به‌طوری‌که جزو جبیره حساب شود، روی آن بگذارد و دست تر روی آن بکشد، به‌طوری‌که شسته و مسح شود بنابر احوط، و اگر این هم ممکن نیست احتیاط واجب آن است که وضو بگیرد با شستن یا مسح کردن اطراف زخم، و تیمم هم بنماید.

«۳۳۴» اگر جبیره تمام صورت یا تمام یکی از دست‌ها یا تمام هر دو دست را گرفته باشد، باید وضوی جبیره‌ای بگیرد و بنابر احتیاط واجب تیمم هم بنماید.

«۳۳۵» اگر جبیره تمام اعضای وضو را گرفته باشد بنابر اظهر باید تیمم بنماید. ولی اگر تیمم هم جبیره‌ای است احتیاط در جمع بین وضو و تیمم است.

«۳۳۶» کسی که در کف دست و انگشت‌ها جبیره دارد و در موقع وضو دست تر روی آن کشیده است، می‌تواند سر و پا را با همان رطوبت مسح کند.

«۳۳۷» اگر جبیره تمام پهنای روی پا را گرفته، ولی مقداری از طرف انگشتان و مقداری از طرف بالای پا باز است، باید جاهایی که باز است روی پا را و جایی که جبیره است روی جبیره را مسح کند.

«۳۳۸» اگر در صورت یا دست‌ها چند جبیره باشد، باید بین آنها را بشوید و اگر جبیره‌ها در سر یا روی پاها باشد، باید بین آنها را مسح کند و در جاهایی که جبیره است باید به دستور جبیره عمل نماید.

«۳۳۹» اگر جبیره بیشتر از معمول، اطراف زخم را گرفته، برداشتن آن ممکن نیست، باید به دستور جبیره عمل کند و بنابر احتیاط واجب تیمم هم بنماید، و اگر برداشتن جبیره ممکن است، باید جبیره را بردارد؛ پس اگر زخم در صورت و دست‌هاست اطراف آن را بشوید و اگر در سر یا روی پاهاست اطراف آن را مسح کند و برای جای زخم به دستور جبیره عمل نماید.

«۳۴۰» اگر در جای وضو زخم و جراحت و شکستگی نیست، ولی به‌جهت دیگری آب برای آن ضرر دارد، باید تیمم کند و احتیاط واجب آن است که وضوی جبیره‌ای هم بگیرد؛ اگر ضرر در تمام اعضا نیست، بلکه در یک عضو است. و حکم وضوی جبیره‌ای از آنچه که گذشت معلوم می‌شود.

«۳۴۱» اگر جایی از اعضای وضو را رگ زده است و نمی‌تواند آن را آب بکشد یا آب برای آن ضرر دارد، باید به دستور جبیره عمل کرده و احتیاطاً تیمم نماید.

«۳۴۲» اگر در جای وضو یا غسل چیزی چسبیده است که برداشتن آن ممکن نیست، یا به‌قدری مشقت دارد که نمی‌شود تحمل کرد، باید بنابر اظهر به دستور جبیره عمل کند. و احتیاط در جمع بین تیمم و وضوی جبیره‌ای است.

«۳۴۳» غسل جبیره‌ای مثل وضوی جبیره‌ای است، ولی باید بنابر احوط آن را ترتیبی به‌جا آورند.

«۳۴۴» کسی که وظیفه او تیمم است اگر در بعضی از جاهای تیمم او زخم یا دمل یا شکستگی باشد، باید به دستور وضوی جبیره‌ای، تیمم جبیره‌ای نماید.

«۳۴۵» کسی که باید با وضو یا غسل جبیره‌ای نماز بخواند، چنانچه بداند که تا آخر وقت عذر او برطرف نمی‌شود، می‌تواند در اول وقت نماز بخواند و اگر بعد از نماز عذر زائل شد، اعاده نماز لازم نیست، بلکه با همان وضوی جبیره‌ای می‌تواند کارهای دیگری هم که وضو لازم دارد انجام دهد. ولی اگر امید دارد که تا آخر وقت عذر او برطرف می‌شود، احتیاط واجب آن است که صبر کند و اگر عذر او برطرف نشد در آخر وقت نماز را با وضو یا غسل جبیره‌ای به‌جا آورد.

«۳۴۶» اگر انسان برای مرضی که در چشم اوست، موی چشم خود را بچسباند، به‌طوری‌که آب به تمام ظاهر بشره و موها نرسد، باید وضو و غسل را جبیره‌ای انجام دهد و احتیاطاً تیمم هم بنماید.

«۳۴۷» کسی که نمی‌داند وظیفه‌اش تیمم است یا وضوی جبیره‌ای، در صورتی که حجّتی بر تعیین یکی ندارد بنابر احتیاط واجب باید هر دو را به‌جا آورد.

«۳۴۸» نمازهایی را که انسان با وضوی جبیره‌ای خوانده صحیح است و بعد از آنکه عذرش برطرف شد، با همان وضو می‌تواند نمازهای بعد را نیز بخواند، ولی اگر برای آنکه نمی‌دانسته تکلیفش وضوی جبیره‌ای است یا تیمم هر دو را انجام داده باشد، بنابر احتیاط واجب در صورت بقای جهل، برای نمازهای بعد وضو بگیرد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2671 | پیوند ثابت
۴٢٠. آيا کسى که براى خنک شدن وضو مى‌گيرد وضويش صحيح است؟  

ج. خير صحيح نيست، به ذيل مسأله‌ى ٢٨۴ رساله (شرط هشتم) مراجعه شود.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2677 | پیوند ثابت

غسل‌های واجب هفت قسم می‌باشد: ١ـ غسل جنابت؛ ٢ـ غسل استحاضه؛ ٣ـ غسل حیض؛ ۴ـ غسل نفاس؛ ۵ـ غسل میت؛ ۶ـ غسل مس میت؛  ٧ـ غسلی که به‌واسطه نذر و قسم و مانند اینها واجب می‌شود.
 به مناسبت ذکر غسل میت و مس میت، احکام دیگر مربوط به اموات نیز ذکر می‌شود.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2967 | پیوند ثابت

«۳۴۹» به دو چیز انسان جنب می‌شود: اول، جماع؛ دوم. بیرون آمدن منی، چه در خواب باشد چه در بیداری، با اختیار باشد یا بی‌اختیار، کم باشد یا زیاد، با شهوت باشد یا بی‌شهوت.

«۳۵۰» اگر رطوبتی از انسان خارج شود و نداند منی است یا بول یا غیر اینها، چنانچه با شهوت و جَستن بیرون آمده و بعد از بیرون آمدن آن، بدن سست شده، آن رطوبت حکم منی را دارد، بلکه اگر فقط با شهوت و جَستن باشد ثابت شدن حکم منی خالی از وجه نیست؛ و اگر هیچ یک از این سه نشانه را نداشته باشد، حکم منی ندارد. و در مریض لازم نیست آن آب، با جَستن بیرون آمده باشد، بلکه اگر با شهوت بیرون آمده باشد در حکم منی است، بنابر اظهر؛ و همچنین در زن مریض بنابر احوط، و لازم نیست بدن او سست شود، بلکه خالی از وجه نیست که حکم زن در صحت و مرض مانند مرد باشد.

«۳۵۱» مستحب است انسان بعد از بیرون آمدن منی بول کند، و اگر بول نکند و بعد از غسل رطوبتی از او بیرون آید، که نداند منی است یا رطوبت دیگر، حکم منی را دارد. و اگر نمی‌تواند بول کند بنابر احوط باید استبراء کند به کیفیتی که در احکام تخلی گذشت و اگر به این صورت استبراء کرد و یا بول نمود و بعد رطوبتی خارج شد که ندانست بول است یا منی، حکم بول را دارد.

«۳۵۲» اگر کسی در قُبُل زن جماع کند و به اندازه ختنه‌گاه داخل شود هر دو جنب می‌شوند؛ و همچنین است بنابر اظهر اگر در دُبُر زن نزدیکی کند، بلکه بنابر اظهر و احوط اگر در دُبُر مردی نزدیکی کند نیز همین‌طور است و در نزدیکی با حیوان نیز بنابر احتیاط حکم همین است.

«۳۵۳» اگر شک کند به مقدار ختنه‌گاه داخل شده یا نه، غسل بر او واجب نیست.

«۳۵۴» اگر ـ نَعُوذُبِاللّه ـ حیوانی را وَطی کند، یعنی با او نزدیکی نماید و منی از او بیرون آید، غسل تنها کافی است. و اگر منی بیرون نیاید، چنانچه پیش از وطی وضو داشته باز هم غسل تنها کافی بوده و احتیاطی است و اگر وضو نداشته احتیاط واجب آن است که غسل کند، وضو هم بگیرد.

«۳۵۵» اگر منی از جای خود حرکت کند و بیرون نیاید، یا انسان شک کند که منی از او بیرون آمده یا نه، غسل بر او واجب نیست. و همچنین است اگر خواب ببیند که محتلم شده، ولی بعد از بیدار شدن اثری از منی نبیند.

«۳۵۶» هرگاه بعد از غسل، منی مرد از زن خارج شود غسل واجب نیست و همچنین است اگر شک کند که منی بیرون آمده از خود اوست یا از مرد، اما اگر علم یا اطمینان داشته باشد که منی خارج شده از خود اوست و یا مخلوط با منی مرد است، غسل بر او واجب است.

«۳۵۷» کسی که نمی‌تواند غسل کند، ولی تیمم برایش ممکن است، بعد از داخل شدن وقت نماز هم می‌تواند با عیال خود نزدیکی کند، مگر آنکه قبل از وقت متطهر باشد.

«۳۵۸» اگر در لباس خود منی ببیند و بداند که از خود اوست و برای آن غسل نکرده، باید غسل کند و نمازهایی را که یقین یا اطمینان دارد که بعد از بیرون آمدن منی خوانده، قضا یا اعاده کند.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2968 | پیوند ثابت

«۳۵۹» پنج چیز بر جنب حرام است:

 ١ـ رساندن جایی از بدن به خط قرآن، یا به اسم خدا و بنابر احتیاط به اسم پیغمبران و امامان و اسم حضرت زهرا علیهم‌السلام به‌طوری‌که در وضو گفته شد.

 ٢ـ رفتن به مسجدالحرام و مسجد پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، اگرچه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود؛ و همچنین داخل شدن به آنجا برای برداشتن چیزی، بنابر احوط.

٣ـ توقف در مساجد دیگر؛ ولی اگر از یک در داخل و از در دیگر خارج شود، یا برای برداشتن چیزی برود مانعی ندارد. و احتیاط واجب آن است که در حرم امامان هم توقف نکند، بلکه عبور نیز ننماید و همچنین در رواق‌ها.

۴ـ گذاشتن چیزی در مسجد.

۵ـ خواندن سوره‌ای که سجده واجب دارد و آن چهار سوره است: ١ـ سجده (سوره ۳۲)؛ ٢ـ فصّلت (۴۱)؛ ٣ـ نجم (۵۳)؛ ۴ـ علق (۹۶)؛ و اگر یک کلمه از این چهار سوره را هم بخواند حرام است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2969 | پیوند ثابت

«۳۶۰» چند چیز بر جنب مکروه است: ١ و ٢ـ خوردن و آشامیدن؛ ولی اگر وضو بگیرد مکروه نیست؛ و اگر دست و صورت را بشوید و مضمضه و استنشاق کند کراهت کمتر می‌شود.

 ٣ـ خواندن بیشتر از هفت آیه تا هفتاد آیه از سوره‌هایی که سجده واجب ندارد، بنابر احوط؛ ولی بیشتر از هفتاد آیه کراهت شدیدتری دارد.

۴ـ رساندن جایی از بدن به جلد و حاشیه و بین خط‌های قرآن.

۵ـ همراه داشتن قرآن.

۶ـ خوابیدن ولی اگر وضو بگیرد یا به‌واسطه اینکه نمی‌تواند غسل کند بدل از غسل، تیمم کند خوابیدن او مکروه نیست.

٧ـ خضاب کردن به حنا و مانند آن.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2970 | پیوند ثابت

«۳۶۱» غسل جنابت به خودی خود مستحب است و برای خواندن نماز واجب و مانند آن واجب می‌شود. ولی برای نماز میت و سجده شکر و سجده‌های واجب قرآن غسل جنابت لازم نیست.

«۳۶۲» غسل را چه واجب باشد و چه مستحب، به دو صورت می‌شود انجام داد: ترتیبی و ارتماسی، و غسل ترتیبی افضل از ارتماسی است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2971 | پیوند ثابت

«۳۶۳» در غسل ترتیبی باید به نیت غسل، اول سر و گردن، بعد طرف راست، بعد طرف چپ بدن را بشوید؛ و اگر عمداً یا از روی فراموشی یا به‌سبب ندانستن مسئله به این ترتیب عمل نکند، غسل او باطل است، ولی چنانچه قصد قربت داشته و آنچه را که مقدّم داشته، اعاده نماید غسل صحیح است؛ و احتیاط واجب رعایت ترتیب در هر عضو از غسل ترتیبی است، به این صورت که از بالا شروع کند و به قسمت‌های پایین عضو ختم کند.

«۳۶۴» نصف ناف و نصف عورت را باید با طرف راست بدن و نصف دیگر را باید با طرف چپ بشوید.

«۳۶۵» برای آنکه یقین کند هر سه قسمت یعنی سر و گردن و طرف راست و طرف چپ را کاملاً شسته، باید هر قسمتی را که می‌شوید مقداری از قسمت‌های دیگر را هم با آن قسمت بشوید.

«۳۶۶» اگر بعد از غسل بفهمد جایی از بدن را نشسته و نداند کجای بدن است، باید دوباره غسل کند.

«۳۶۷» اگر بعد از غسل بفهمد مقداری از بدن را نشسته، ولی هنوز چیزی که وضو را باطل می‌کند از او سر نزده است چنانچه از طرف چپ باشد شستن همان مقدار کافی است، و اگر از طرف راست باشد باید بعد از شستن آن مقدار دوباره طرف چپ را بشوید، بنابر اظهر در اعتبار ترتیب سر با دو جانب و احوط در ترتیب بین دو جانب و اظهر در عدم اعتبار ترتیب از بالا به پایین در حال نسیان. و اگر از سر و گردن باشد باید بعد از شستن آن مقدار، دوباره طرف راست و بعد طرف چپ را بشوید. و اگر در اثناء غُسل چیزی که وضو را باطل می‌کند از او سر زده، احتیاط در این است که غسل را دو مرتبه به‌طور کامل انجام دهد و برای نماز و کاری که برای آن وضو لازم است وضو بگیرد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2972 | پیوند ثابت

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها