صفحه اصلی

در حال بارگیری...

خاطرات

شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ٧ اردیبهشت ماه ١۴٠٠

بر اساس خاطرۀ یکی از همراهان آقا
از مسجد که بیرون می‌آمدیم، می‌ایستاد و برای مردم دعا می‌کرد. دورش را می‌گرفتند و شلوغ می‌شد؛ او اما از هر کاری که مردم را به زحمت بیندازد، دلخور می‌شد. به همراهان سفارش می‌کرد: «مراقب آن‌هایی که پشت سر می‌آیند،  باشید. نکند اذیت شوند؛ نکند هُل‌شان بدهید یا داد بزنید...» یک‌بار زنجیری بین او و مردم ز...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ١٧ فروردین ماه ١۴٠٠

بر اساس خاطرۀ یکی از شاگردان آقا
آمده بود و با اصرار می‌گفت: «آقا، دستورالعمل بدهید!» ▪️پاسخی نشنید. باز تکرار کرد: «به من یک دستورالعملی بدهید!» ▪️آقا با تندی گفت: «دستورالعمل؟! دستورالعمل؟! دستورالعمل که  چیزی نیست؛ کو عمل‌کننده آقا؟!» مرد، باز خواسته‌اش را تکرار کرد. ▪️این‌بار آقا گفت: «یک حرفی به شما می‌زنم که اگر هزار سال هم ب...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ١٠ فروردین ماه ١۴٠٠

بر اساس خاطرۀ یکی از مرتبطین
چند وقت پیش از آقا پرسیدم: «چطور می شود امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف را درک کرد؟» گفتند: «زیاد قرآن بخوانید و به قرآن زیاد نگاه کنید.» از وقتی این حرف را زدند، قرآن خواندن روزانه ام ترک نشده بود؛ اما امروز خیلی دلم گرفت. با خودم گفتم: «توی این مدت، چرا نباید یک حس نزدیکی به امام  زمان عجل‌ال...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت ظهور نزدیک است!

مهدویت
این اواخر به‌نوعی احساس می‌کرد که ظهور نزدیک است و امکان دارد طول نکشد و واقع شود و بایدکاری کرد که به تأخیر نیفتد. باید آمادگی باشد. خیلی حالت انتظار در ایشان مشهود بود. حدود یک ماه، چهل روز قبل از وفات، این دستش را روی دست دیگرش می‌ساباند و می‌فرمود:  «خروج سفیانی یکی از علامات حتمیه است. بعضی از ...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت با بچه‌ها همان‌طور رفتار کنید که توقع دارید خدا با شما رفتار کند!

بر اساس خاطرۀ یکی از همراهان آقا
بچه‌ها توی خانه بازی‌گوشی و شیطنت می‌کردند. گاهی درمانده می‌شدیم. از آیت‌الله بهجت قدس‌سره پرسیدم: «با بچه‌ای که از دیوار راست می‌رود بالا و حرف گوش نمی‌کند، باید چه کار کرد؟» گفت: «همان‌طوری که توقع دارید خدا با شما رفتار کند، با این بچه‌ها  هم همان‌طور رفتار کنید. این‌طور اگر نگاه کنید، دیگر  زدن ...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ٣ فروردین ماه ١۴٠٠

بر اساس خاطرۀ یکی از شاگردان آقا
داشت می‌رفت مکه، و می‌خواست آنجا هرطور شده امام زمان  عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف را ببیند. رفته بود[محضر آیت‌الله بهجت قدس‌سره] دستورالعمل بگیرد که چه کند برای رسیدن به این آرزو؟ منتظر بود بشنود که فلان‌ذکر را این‌قدر بار تکرار کن؛ یا فلان‌نماز را این تعداد شب بخوان. آقا اما فقط گفته بود: «تا ما چقد...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سالروز وفات حضرت زینب(س)

بر اساس خاطرۀ مداح مسجد معظم‌له
این‌بار هم [حضرت آیت‌الله بهجت] مثل خیلی وقت‌های دیگر پول(نذری) دادند و فرمودند: روضه حضرت زینب سلام‌الله‌علیها بخوان. دل به دریا زدم و پرسیدم: شما هربار می‌گویید روضۀ حضرت زینب سلام‌الله‌علیها بخوان، چی هست در این روضه؟ فرمودند: به برکت این توسل، خیلی‌ها حوائجشان را گرفته‌اند... ردپای سپید، ص۴٧   ...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ۵ اسفند ماه ١٣٩٩

بر اساس خاطرۀ مداح مسجد معظم‌له
توی مسجد کیپ‌تاکیپ جمعیت بود. بعد از روضه، بلند شد و برای مردم دست تکان داد؛ این‌بار اما نه به کوتاهی همیشه. بند پرده‌ای که قسمت زنانۀ مسجد را جدا می‌کرد، پاره شد و افتاد. حالا زن و مرد با شوق نگاهش می‌کردند؛ و او انگار ازشان دلجویی می‌کرد. توی دلم گفتم: «چرا مثل همیشه زود نمی‌رود؟ چرا دل نمی‌کَند؟»...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ٢٨ بهمن ماه ١٣٩٩

بر اساس خاطرۀ یکی از شاگردان آقا
در سال آخر، وسط درس حالش بد می‌شد. یک روز سرفه‌های پی‌درپی امانش نمی‌دادند. جعبۀ دستمال‌کاغذی روی میز  تمام شد و سرفۀ او نه! به نزدیکانش می‌گفتیم: «این‌قدر سختش است، بهتر نیست نیاید  و استراحت کند؟» می‌گفتند: «راضی‌اش می‌کنیم.» فردا باز دیدیم سر ساعت آمده... شرمنده می‌شدیم؛ کتاب‌مان را محکم‌تر توی د...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ٢١ بهمن ماه ١٣٩٩

بر اساس خاطرۀ حجت‌الاسلام و المسلمین علی بهجت
این دهه‌های آخر عمر با اینکه خیلی سختش بود، باز هم کارهای شخصی را مثل همیشه خودش انجام می‌داد. برای تجدید وضو رفته بود توی حیاط. چند ساعتی گذشت و اهل خانه متوجه نبودنش شدند. دیدند روی زمین افتاده و همان‌طور تسبیح به دست ذکر می‌گوید. گفتند: «وقتی زمین خوردید، چرا صدا نزدید؟» گفته بود: «گفتم شاید خواب...

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها